تعریف استارت آپ
یک شرکت استارت آپ (نوپا)، کسبوکاری تازه شکل گرفته است که معمولاً در مراحل اولیه توسعه خود میباشد. هدف یک استارت آپ ارائه خدمتی است که گپ بازار را با توسعه یک محصول، خدمت یا پلتفرم بادوام برطرف میکند.
شاید محبوبترین تعریف استارت آپ از اریک ریس، خالق متدولوژی استارتاپ ناب باشد:
استارت آپ یک موسسه انسانی است که برای ایجاد یک محصول یا خدمات جدید در شرایط عدم اطمینان شدید طراحی شده است.
درباره استارت آپ
هیچ پارامتر ثابتی در مورد اینکه چه نوع شرکتی را میتوان به عنوان یک استارت آپ در نظر گرفت، وجود ندارد، اما این اصطلاح اغلب برای شرکتهایی با فناوری پیشرفته که محصولاتی را ایجاد میکنند که از فناوری برای ارائه چیزی جدید یا انجام یک کار موجود به روشی جدید استفاده میکنند، اطلاق میشود. بسیاری از شرکتهای استارت آپی محصولاتی برای فروش ندارند و بسیاری از آنها در ابتدای فعالیت خود جریان درآمدی ندارند.
همچنین، هیچ قانون محکمی در مورد اینکه تا چه زمانی یک استارت آپ به عنوان استارت آپ در نظر گرفته شود، وجود ندارد. برخی پیشنهاد میکنند که یک استارتآپ زمانی که به اندازه مشخصی برسد، مسیر خود را به سمت سودآوری کامل کند، سطح بالایی از سرمایهگذاری را دریافت کند، به یک شرکت سهامی عام تبدیل شود یا توسط یک شرکت بزرگتر خریداری شود، دیگر استارتاپ نیست.
پیدایش استارت آپها اغلب به معنای بنیانگذار برای یک محصول است. موسس استارت آپ اغلب توسعه محصول را رهبری میکند و به عنوان رهبر تجاری سازمان عمل میکند و اغلب روی افزایش مقیاس شرکت پیش از کسب سود تمرکز میکند. فیس بوک تا سال 2009، پنج سال پس از آن که مارک زاکربرگ در زمانی که در دانشگاه هاروارد دانشجو بود و شرکت را تأسیس کرد، سودی به دست نیاورد.
برخی از بنیانگذاران، شرکتهای نوین خود را با استفاده از داراییهای مالی خود راهاندازی میکنند تا فعالیتهای روزانه شرکت را تامین کنند. برخی هم هنگام شروع کار به سرمایهگذاران فرشته و سپس به سرمایهگذاران ریسکپذیر روی میآورند.
بسیاری از آنها در فضاهای کاری و دفاتری که از نظر مالی توسط سازمانهای غیرانتفاعی یا دولتی و همچنین سایر مؤسسات متعهد به رشد این نوع مشاغل پشتیبانی می شوند، کار میکنند. به این ترتیب، این نهادهای پشتیبان اغلب رهبران مجرب کسبوکار و کارآفرینان موفق را به رهبران راهنمای استارت آپی تبدیل میکنند.
سرمایهگذاران استارتآپ، همراه با بنیانگذاران و دیگر رهبران استارتآپها، اغلب زمانی که استارتآپهای خود را به شرکتهای بزرگتر و معتبرتر میفروشند، سرمایههای خود را جبران میکنند و این یک استراتژی است. استراتژی دیگر مستلزم عمومیکردن استارتآپها است. استارتآپها همچنین میتوانند خصوصی بمانند و از سود انباشته خود برای سرمایهگذاری مجدد در شرکت و پرداخت حقوق به بنیانگذاران و کارمندان استفاده کنند.
استارتاپ در مقابل کسب و کار کوچک
یکی از ویژگیهایی که به نظر میرسد اکثر مردم برای تعریف استارت آپ با آن موافق هستند، تمرکز بر رشد است. کسبوکارهای کوچک ممکن است از ماندن در شرایط فعلی برای همیشه خوشحال باشند، اما یک استارت آپ نمیخواهد کوچک بماند.
همه استارتآپها بهخاطر ماهیت خود به عنوان یک کسبوکار کوچک شروع میکنند، اما همه کسبوکارهای کوچک استارتآپ نیستند. تفاوت استارتآپها با سایر کسبوکارها در اینجاست که هدف آنها این است که در آینده دیگر یک استارتآپ نباشند، در حالی که بسیاری از صاحبان کسبوکارهای کوچک بیش از حد خوشحال هستند که کسبوکارهای کوچکشان همچنان کسبوکار کوچک باقی میماند.
مزایا و معایب استارتآپها
کار کردن در یک استارت آپ مزایای مختلفی دارد. دو مورد آن «مسئولیت بیشتر» و «فرصتهای یادگیری» است. از آنجایی که استارتآپها نسبت به شرکتهای بزرگ و تاسیسشده کارمندان کمتری دارند، کارمندان تمایل دارند در نقشهای مختلف کار کنند که منجر به مسئولیتپذیری بیشتر و همچنین فرصتهایی برای یادگیری میشود.
استارتآپها محیط کار را بیشتر به یک تجربه مشترک، با ساعات کاری انعطافپذیر، افزایش تعامل کارکنان و انعطافپذیری تبدیل میکنند. استارتآپها مزایای بهتری در محل کار مانند مهد کودک برای کودکان، غذای رایگان و هفتههای کاری کوتاهتر دارند. در استارتآپها از نوآوری استقبال میشود و مدیران به کارمندان با استعداد اجازه میدهند تا با ایدهها و با نظارت جزئی کار کنند.
یکی از معایب اصلی استارت آپ ریسک زیاد آنها است. این موضوع در درجه اول در مورد موفقیت و طول عمر یک استارت آپ صدق میکند. کسبوکارهای جدید باید قبل از شروع سودآوری، خود را ثابت کرده و سرمایه خود را افزایش دهند. راضی نگهداشتن سرمایهگذاران از پیشرفت استارت آپ بسیار مهم است. خطر تعطیلی یا نداشتن سرمایه کافی برای ادامه عملیات قبل از کسب سود همیشه وجود دارد.
برای موفقشدن یک استارتآپ، گاهی نیاز به ساعات طولانی فعالیت است، زیرا همه برای رسیدن به هدف یکسانی کار میکنند. این مسئله میتواند منجر به لحظات پراسترس و گاهی اوقات موجب آسیب شود که متناسب با ساعات کار نیست. رقابت نیز همیشه بالا است زیرا تعداد انگشتشماری از استارت آپها روی یک ایده کار میکنند.
نکات مثبت
- فرصتهای بیشتر برای یادگیری
- افزایش مسئولیت
- انعطافپذیری
- مزایای محل کار
- تشویق نوآوری
- ساعتهای انعطافپذیر
نکات منفی
- خطر شکست
- استرس بالا
- محیط کسبوکار رقابتی
در آخر
راهاندازی یک شرکت میتواند یک سرمایهگذاری دشوار اما سودآور باشد. داشتن یک ایده عالی و تلاش برای عرضه آن به بازار با چالشهایی مانند جذب سرمایه، کارمندان، بازاریابی، کار قانونی و مدیریت امور مالی همراه است. البته به خاطر داشته باشید که استارتآپها در نهایت به افزایش رضایت شغلی منجر شده و این امکان را دارند تا میراثی بزرگ از خود به جای بگذارند.